جدول جو
جدول جو

معنی دره اسپر - جستجوی لغت در جدول جو

دره اسپر
(دَرْ رَ اِ پَ)
دهی است از دهستان حشمت آباد بخش دورود شهرستان بروجرد. واقع در 24هزارگزی جنوب خاوری دورود و کنار راه مالرو سرابند به درب آستان با 145 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کرگ اسپر
تصویر کرگ اسپر
سپری که از پوست کرگدن ساخته شده باشد، برای مثال ببارید تیر از کمان سران / به روی اندر آورده کرگ اسپران (فردوسی۲ - ۳/۱۲۵۰)
فرهنگ فارسی عمید
(اِ پَ)
مرکب از ’شاه’ و ’اسپر’ (مخفف اسپرم) شاه سپرم. ریحان الملک. ضیمران. رجوع به شاه اسپرغم، شاه سپرغم. شاه اسفرهم. شاه اسپرهم و شاهپر شود
لغت نامه دهخدا
(کَ اِ پَ)
سپر از پوست کرگ. این کلمه را ولف در فهرست شاهنامه گرگ اسپر خوانده و غلط است. (یادداشت مؤلف) :
ببارید تیر از کمان سران
به روی اندر آورده کرگ اسپران.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ)
دهی است از دهستان پیشکوه بخش تفت شهرستان یزد. واقع در 19هزارگزی خاور تفت و 4 هزارگزی باختر جادۀ یزد، با 696تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن فرعی است. دبستان و معدن سرب دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ پَ)
دهی است از دهستان مصعبی بخش حومه شهرستان فردوس. واقع در 23هزارگزی خاور فردوس و سرراه مالرو عمومی مصعبی به فردوس. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
راه سپار. رهسپار. راه سپر. (یادداشت مؤلف) :
دوستان همچو آب رهسپرند
کابها پایهای یکدگرند.
سنایی.
رجوع به رهسپار و راه سپار شود
لغت نامه دهخدا
سپری که از پوست کرگدن پوشیه باشد (در نسخ شاهنامه بتصحیف} گرگ اسپر {نوشته اند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرد اسپر
تصویر گرد اسپر
نوعی سپر که تا قر. 10 ه (16 م) رایج بوده
فرهنگ لغت هوشیار